زایشمهر که در زبان فارسی با نام شب یلدا و شب چله نیز شناخته میشود در تقویم ایرانی در شب قبل از اولین روز ماه دی یعنی اولین روز فصل زمستان (21-22 دسامبر) جشن گرفته میشود. این جشن در پایان انقلاب زمستانی و چها روز قبل از یکی دیگر از جشنهای مهم ایران باستان یعنی جشن سده (جشن آتش) اتفاق میافتد
شب زایشمهر یا شب تولد میترا (شب یلدا) که طولانیترین شب سال نیز هست، همچنین یک نقطه عطف در تقویم ایرانی به حساب میآید، چراکه بعد از این شب روزها طولانیتر شده و شبهای کوتاهتر میشوند. این جشن نمادی است از پیروزی روشنی و نیکی بر نیروهای شر و تاریکی.
جشن شب یلدا اهمیت بسیار زیادی در تقویم ایرانیان دارد. این شب، شب تولد میترا، خدای خورشید و روشنایی، است که نمادی از روشنی، نیکی، و قدرت بر روی زمین است. شب زایشمهر شبی پر از شادی و شادکامی است. این جشن به عنوان یکی از مهمترین و محبوبترین جشنها در ایران باستان شناخته میشده است و از پنج هزار سال پیش تا به امروز، ایرانیان هر سال در این شب فرخنده به جشن و پایکوبی برمیخیزند.
واژه یلدا یک واژه سریانی است (واژه میلاد نیز از همین ریشه است) که در قرن سوم میلادی وارد زبان فارسی شده است و پیروان میترا از آن به عنوان واژهای که به تولد میترا اشاره دارد استفاده میکردند
از اصطلاحی که در زبان اوستایی یا زبان فارسی کهن به جای یلدا استفاده میشده است اطلاعاتی در دست نیست، اما عدهای معتقدند که در زبان اشکانی- پهلوی و ساسانی- پهلوی (فارسی میانه) از واژه زایش (به معنی تولد میترا) استفاده میشده است. جشن شب چله که در فارسی جدید از آن استفاده میشود اصطلاح نسبتا جدیدتری است. این جشن توسط قوم مهاجر آریایی در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد مسیح وارد فلات ایران شده است، اما ریشه اصلی این جشن به دوران پیش از زرتشت یعنی حدود هزاره سوم تا چهارم پیش از میلاد مسیح بازمیگردد
در ایران باستان، آغاز سال خورشیدی به مناسبت پیروزی نور بر تاریکی و تجدید حیات و نو شدن خورشید جشن گرفته میشده است. آخرین روز آذر ماه (21 دسامبر) طولانیترین و بلندترین شب سال است و ایرانیها معتقدند در این شب نیروهای اهریمنی (نیروهای تاریکی و شر) به بیشترین حد توان و قدرت خود میرسند. در حالی که روز بعد، که اولین روز فصل زمستان و ماه دی است، که این روز به «خرم روز» یا «خور روز» معروف است (روز خورشید، 22 دسامبر)، به اهورا مزدا، خدای عقل و خرد، تعلق دارد. از آنجایی در این دوره از سال روزها طولانیتر و شبها کوتاهتر میشوند، این روز با پیروزی خورشید (نماد نور و روشنایی) بر تیرگی و تاریکی همراه است. این روز همچنین با جشن «دیگان» همراه است و به همین دلیل اولین روز ماه دی (ماههای دسامبر- ژانویه) به اهورا مزدا اختصاص دارد
در این شب آتشها در تمام طول شب میسوزند تا از شکست نیروهای اهریمنی و نیروهای شیطانی اطمینان حاصل شود. در این شب جشنهای مختلفی برگزار میشده است، کارهای خیر زیادی انجام میشده است، و مردم به دعا و نیایش میپرداختند تا از پیروزی کامل خورشید اطمینان حاصل کنند؛ پیروزی که ضامن محافظت و سالم ماندن محصولات کشاورزی بوده است. در این جشن انسانهایی برای میترا (مهر) دعا میخوانند و از او طلب کمک میکنند و به افتخار او پایکوبی میکنند و جشن میگیرند، چراکه میترا ایزدی است که مسئول نگهداری و حفاظت از «نور صبحگاهی»، که به آن «هاوانگاه» (Havangah) نیز میگفتند، است. همچنین ایرانیان معتقد بودند که اهورا مزدا آرزوهای آنها را برآورده میکند، به ویژه کسانی که همه آیینهای مربوط به این شب را تمام و کمال اجرا کرده بودند
یکی از تمها و مفاهیم این جشن زودگذر بودن دنیا و از بین رفتن نظم چیزها بود. در این شب جای فرادستان با فرودستان عوض میشد. جای پادشاه که در این شب لباس سفید به تن میکرد با مردم عادی عوض میشد. یک پادشاه ساختگی تاج بر سر میگذاشت و با نقابهای مضحک و ناشناس در خیابانها قدم برمیداشت و راه میفت. در این شب چون سال قدیمی تمام شده بود، زندگی مردم عادی رو به توازن و آرامش میرفت. این سنت تا دوره سلطنت ساسانیان (224- 651 میلادی) در بین ایرانیان وجود داشت که به آن هم در نوشتههای ابوریحان بیرونی و هم دیگر متون مربوط به آیینها و جشنهای پیش از اسلام در ایران اشاره شده است
سنتهای ایرانی با نظام اعتقادی روم باستان تلفیق شد و نتیجه این تلفیق تبدیل به جشنی شد که به خدای فصل بذرپاشی یعنی ساترن (Saturn) اختصاص داشت. در این جشن مردم روم به یکدیگر هدیه میدادند، مهمانی برگزار میکردند، و خانههای خود را با گلها و گیاهان تزئین میکردند. در جشن آنها هم، پیرو سنتها و آیینهای ایرانی، نظم و ترتیب عادی سال به حالت تعلیق درمیآمد. در این جشن منازعه، درگیری، و ناراحتی فراموش میشد و جنگ و خونریزی برای مدتی متوقف میشد و یا به تاخیر میافتاد. مشاغل، دادگاهها، مدرسهها در این زمان تعطیل بودند. مردم فقیر و مردم غنی با هم برابر میشدند، اربابها از خدمتکاران پذیرایی میکردند، و کودکان تبدیل به رئیس خانواده میشدند. پوشیدن لباسهای عجیب و غریب و انجام هر نوع کارهای شادکننده و نشاطآور از همه نوع در این جشن انجام میشد. یک نفر به عنوان پادشاه ساختگی انتخاب میشد و تاجگذاری میکرد. شمعها و چراغها در همه جا روشن بود تا ذات تاریکی و تیرگی از بین برود
زمان و نحوه ورود واژه یلدا به زبان فارسی مشخص نیست. آزار و شکنجه مسیحیان اولیه در روم باعث شد تا بسیاری از این مردم به امپراطوری ساسانیان در ایران پناه بیاورند و به کشور ایران مهاجرت کنند. به همین دلیل بسیاری معتقدند این مسیحیها یلدا را در ایران بازتعریف کردند و در نتیجه این واژه بین ایرانیها پرطرفدار شد. به تدریج دو اصطلاح شب یلدا و شب چله هممعنی و مترادف هم شدند و اکنون در گفتار روزمره به جای هم مورد استفاده قرار میگیرند. با ورود اسلام به کشور ایران، جنبههای مذهبی جشنهای باستانی ایرانی کمکم از بین رفت. امروزه، شب چله صرفا یک رویداد اجتماعی است که در آن اعضای خانواده و دوستان دور هم جمع میشوند، به شادی و تفریح میپردازند، و ساعات پرنشاطی را در کنار یکدیگر سپری میکنند. در این شب مردم ایران از مهمانان خود با انواع آجیل و خشکبار و میوههای تازه زمستانی به ویژه انار پذیرایی میکنند. حضور آجیل، خشکبار، و میوههای تازه زمستانی یادآور جشنهای باستانی ایرانی به مناسبت پایکوبی و پرستش خدایان باستانی به منظور اطمینان از حفظ و نگهداری از محصولات کشاورزی توسط این خدایان است.
از آنجایی که شب یلدا طولانیتر و تاریکترین شب سال است، تبدیل به نمادهای مختلف و متنوعی در شعر فارسی شده است: مانند جدایی از معشوق، تنهایی، و انتظار. پس از سپری شدن شب یلدا انتظار به پایان میرسد، نورها روشن میشوند، و نیکی و خوبی بر زمین مسلط میشود.
سعدی میگوید:
«نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست»
«هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را».
/section>>/>>/>>/>